Jan 12, 2004

امروز غرق وبلاگ فروغ بودم.حتی قسمتهايي از آرشيوش رو هم زير و رو كردم.نمي دونم از تاثيرات فروغ خونی بود يا هر چيز ديگه،اما فكر مي كنم بهتره با وبلاگم آشتي كنم.شايد زياد هم بد نباشه كه بدون خودسانسوری و باز هم مثل روزهاي اول راحت و بي دغدغه بنويسم.


من باز هم مي نويسم.از آهويی كه هفده ماهه كه مهمان وبلاگستانه.از خود خودم..


                     


 

11 comments:

darde moshtarak said...

ــ آبروی منو می بری؟ دلم خوش بود تو اين دوره زمونه به هیچی که نرسيدم لا اقل بچه هامو درس تربيت کردم.حالا توی چش سفيد الاغ اين جوری حقمو کف دستم می ذاری؟ مرد دستش را بلند کرد و با تمام نيرویش به صورت دختر کوبيد مايعی گرم از دماغ دخترک جاری شد. صورتش می سوخت. جای دست مزد روی صورتش ذق ذق می کرد/ــ همين فردا شوهرش می دم.گور پدر دانشگاه.امروزش که اينه وای به حال فرداش که بخواد به یه مش پسر همکلاس شه.اصلا زن و چه به در س خوندن؟بيش تر ار اين نمی شه اين دخترو نگه داشت./اگه مايل بوديد ادامشو بخونيد به من سر بزنيد.سبز باشيد.

roya said...

آهو جان سلام. منم خيلی وقتا دلم می خواد يه چيزايی بنويسم ولی وقتی که فکرش رو ميکنم که بايد سانسور کنم منصرف ميشم از نوشتن. منتظر نوشته های بی سانسورت هستم.

مامان نيلو said...

چشم ما روشن ... منتظريم

hulu said...

آفرين آهو خانمی.............. اين شد.دارمت هزارتا هوارتا

فروغ said...

اوه !! مرسی از اينهمه صبری که به خرج دادی !!

آبنوس said...

GOOD :)

mj said...

salam
nemidoonam vaghean chi begam faghat migamkeh ali minevisi hamin

lale said...

سلام آهوی عزيز - هر جوری که دلت می خواد بنويس ... هر جوری که شادت می کنه ...(ببخشيد که اينجا ماچ و بوسه راه می دازم - بقول بعضی ها کامنت ها شده جای حال و  احوال پرسی ...اما به کسی چیه ! روی گل دو تا تون رو می بوسم... مراقب خودتون باشین)

k1 said...

آره. نوشته های اون وبلاگ قبليتون هم دلنشین تر بود. امیدوارم که دوباره حس و حال نوشتن رو پیدا کنید.

يوسف said...

هر حرکتی که به جلو بشه ، خوبه و نزديک به کمال .

عبدالحامد said...

سلام ...

Free counter and web stats