چهل روز گذشت..
چهل روز از زلزله بم گذشت.
از اون حادثه تلخ.از اون گريه ها.
چهل روزه كه 10000 دانش آموز بمي ديگه به مدرسه نمي رن.چون مرده ن.
چهل روزه كه بازمونده ها هنوز توي چادر زندگي مي كنن.
چهل روزه كه بچه هاي يتيم توي بهزيستي و بيمارستان ها سرگردونن.
چهل روزه كه مادرا و پدرا صداي خنده بچه هاشونو نمي شنون .چون اونا زير آوار مرده ن.
چهل روزه كه بچه ها چهره مادر يا پدرشونو نمي بينن.چون اونا زير آوار مرده ن.
چهل روزه كه خواهر برادرا همديگرو گم كردن.
اين خشم طبيعت نبود. مشيت الهي نبود.اين تاواني بود كه انسان بابت جهلش مي پردازه.
قرباني هاي بعدي كيا قراره باشن؟
13 comments:
و چه زود همه چيز به فراموشی سپرده شد!
...
سلام
نميدونم چی بگم
تنها کاری که از ما بر می اد همدردی
راستی اگه خواستی بگو بهم بلينکيم منتظرتم
خيلی زود ۴۰ روز گذشت...
راستی من قربونت برم که نرنجيدی از من...
نفهميديم . شايد روزی خودمان هم روزی بوی تعفن بدهيم و ديگران ترحم کنند برايمان . چه فايده . آنها زير خروارها خاک رفتند و يادی ازشان باقی نيست . وبچه ا . بچه هايی که ماندند ...
خيلی زود گذشت:((
چه بسيار است عبرتها .. و کم است عبرت گيرنده ..
آهوی عزيزم ... همون هفته بعد همه چی گذشت .... همه چی از ياد ها رفت .... راستی ما هميشه قربانی بوده ايم ... حالا زنده و مرده اش چه فرقی ميکنه ...
سلام دوست من. کاشکی می تونستيم مطمئن باشيم که ديگه اتفاق نمی افته...
ای کاش از هر حادثه ای درسی گرفته ميشد و ..........
http://kavakk.blogspot.com/2004_02_9_kavakk_archive.html
http://kavakk.blogspot.com/2004_02_09_kavakk_archive.html
Post a Comment