سلام نيلو توام؟؟؟؟ـــــ راستی بامعرفت ماجزء وبلاگ باحالات تيستيم؟ خوب نيستيم ديگه! راستی به نوشته های من در سایت خيزش سرنمی زنی؟ لا اقل به خودم سر بزن چاکريم
خودنمايي نيست كار خاكساران ور نه من .....مشت خوني ميتوانستم به پاي دار ريخت .... تا فشاندم برگ هستي از ملامت فارغم ..... نخل ايمن شد ز سنگ كودكان چون بار ريخت..... سلام آهو جان و انگشتانت باراني : چه تفاوتي ميكند كه مرا به چه اسمي صداكني .علي ،حسين ،كيوان ،آهو،(ALI) ، (A)،اصلا مرا أهو صداكن ... بر يادداشت أن نقطه بسيار زيركانه عمل كرده بودي وسوالم را با سوال پاسخ گفته بودي و اين روش از تو بعيد نبود .واما از أنجاييكه يادداشتهايت گاهي موجودي را در انسان ميزايد كه به محض بدنيا أمدنش غربتي گريبان حاضرين در اين زايش را ميگيرد و ابها ماتشان قالبي ديگر پيدا ميكند واين حقير كه ميهمان نا خوانده و شاهد اين تولد هاست نيز از خود سوال ميكنم كه اين أهوست؟؟ ...
زماني پشت هيچستان ،مدتي ابرو در هم كشيده ،و وقتي ديگر منتظر يك لالايي و انگشتاني كه بر مو هايش شانه شوند ،روزي تيغ أخته بدست وپاسبان حريم خودش ،زماني رفيق زمزمه ها و هق هق هاي دزدانه اش در چاه ذهن ، گاهي شبگرد ، گاهي أتش ،گاهي خاكستر ،گاهي من ، گاهي ما ، گاهي همه ،أري افكارم را در هل هله ميهمانان از تولد اين زايش گم ميكنم و اين سوال كه أيا پشت هيچستان و پنجشنبه۲۰ فروردين برادران دو قلو هستند را در ذهنم مرور ميكنم ...
9 comments:
فقط يه شوخی بود همين !
منم.. منم... منم... منم...
سلام نيلو توام؟؟؟؟ـــــ راستی بامعرفت ماجزء وبلاگ باحالات تيستيم؟ خوب نيستيم ديگه! راستی به نوشته های من در سایت خيزش سرنمی زنی؟ لا اقل به خودم سر بزن چاکريم
به خدا حرف دل منو زدی ولی حیف که دیگران زود دوست دارن فراموش کنن
بعضی وقتها یه میانجی خیلی مشکلات را میتونه از پیش پا برداره... ............ یکی رو بفرست پیداش کنه آشتیتون بده......
خودنمايي نيست كار خاكساران ور نه من .....مشت خوني ميتوانستم به پاي دار ريخت ....
تا فشاندم برگ هستي از ملامت فارغم .....
نخل ايمن شد ز سنگ كودكان چون بار ريخت.....
سلام آهو جان و انگشتانت باراني :
چه تفاوتي ميكند كه مرا به چه اسمي صداكني .علي ،حسين ،كيوان ،آهو،(ALI) ، (A)،اصلا مرا أهو صداكن ...
بر يادداشت أن نقطه بسيار زيركانه عمل كرده بودي وسوالم را با سوال پاسخ گفته بودي و اين روش از تو بعيد نبود .واما از أنجاييكه يادداشتهايت گاهي موجودي را در انسان ميزايد كه به محض بدنيا أمدنش غربتي گريبان حاضرين در اين زايش را ميگيرد و ابها ماتشان قالبي ديگر پيدا ميكند واين حقير كه ميهمان نا خوانده و شاهد اين تولد هاست نيز از خود سوال ميكنم كه اين أهوست؟؟ ...
زماني پشت هيچستان ،مدتي ابرو در هم كشيده ،و وقتي ديگر منتظر يك لالايي و انگشتاني كه بر مو هايش شانه شوند ،روزي تيغ أخته بدست وپاسبان حريم خودش ،زماني رفيق زمزمه ها و هق هق هاي دزدانه اش در چاه ذهن ، گاهي شبگرد ، گاهي أتش ،گاهي خاكستر ،گاهي من ، گاهي ما ، گاهي همه ،أري افكارم را در هل هله ميهمانان از تولد اين زايش گم ميكنم و اين سوال كه أيا پشت هيچستان و پنجشنبه۲۰
فروردين برادران دو قلو هستند را در ذهنم مرور ميكنم ...
سلام،من كساني را كه بايد از ياد ببرم خيلي زود از ياد مي برم ،به نظرت واسه چي؟ چون لايق ثبت شدن نبودن.
سلام وبلاگ خوبی داری اما سعی کن کمی هم به فکر بهتر کردن قالب باشی خسته نباشی به ما هم سری بزنيد دلمون پوسيد
Post a Comment