Dec 24, 2004

....


من نيمه ی دوم زندگی ام را


در شكستن سنگها، نفوذ در ديوار ها، فرو شكستن درها


و كنار زدن موانعی می گذرانم كه در نيمه ی اول زندگی


به دست خود، ميان خويشتن و نور نهاده ام


 


اوكتاويو پاز


 

4 comments:

سهیل said...

نيمه سوم و نیمه چهارم هم هست !!

raji said...

غمی در اين خانه هست

حميد said...

سلام! / سال‌ها پيش «کليم کاشانی» گفته بود :  
افسانه‌ی حيات دو روزی نبود بيش / آن‌هم کليم، با تو گويم چه‌سان گذشت /-/  يک‌روز صرف بستن دل شد به اين و آن / روز دگر به کندن دل زين و آن گذشت ... /// و اين حرف را هزارها شاعر سرد و گرم چشيده در صدها سال ديگر تکرار کرده‌اند ... تکرار پشت تکرار ... مثل اين روزها که بی‌ثمر تکرار می‌شوند ...

كيوان said...

من هم شايد به نيمه رسيدم امروز...شايد هم سالهاست از آن گذشته ام...ميدانم همين طور است...از تشبيه نور خوشم نيومد!...عارفانه بود...عرفان، مغلطه است!...يه مطلب از من قراره تو يکی از مجلات هنری چاپ بشه!...دعا کن چاپ بشه...برام مهمه...اگه شد بهت خبر ميدم...فعلا...

Free counter and web stats