عطر همه سو پراکنده ی گل سرخ
عطر همه سو پراکنده ی گل سرخ
پچ پچ دريا
پاييز رسيده است ٬ با ابرهايش و زمين صبورش
عشق من٬
سالها سپری شده است
ما از چنان روزهايی گذشتيم
که می توانستيم هزار ساله شويم
و هنوز کودکانی هستيم
که با چشمان گشاده از حيرت
دست در دست هم
پابرهنه
در آفتاب می دويم
ناظم حکمت
4 comments:
همه اش رو نخوندم ولی یه تیکه های چشمم خورد به نظر جالب می اومد .
همه اش رو نخوندم ولی یه تیکه های چشمم خورد به نظر جالب می اومد .
همه اش رو نخوندم ولی یه تیکه های چشمم خورد به نظر جالب می اومد .
متن جالبی بود و فکر کنم باید بازم بخونمش .
Post a Comment