طفلک این مهماندار(مستخدم) ما وسط آن همه گرفتاری و قرض و بی پولی زد و شوهرش هم مرد! جالب اینجاست که این خانم با هسر و بچه هایش توی خانه پدر شوهرش ساکن بودند و حالا که همسرش فوت کرده از لحاظ قانونی هیچ ارثی به بچه هایش تعلق نمی گیرد و با چند تا برادر شوهر خفنی که دارد از حالا هول برش داشته که نکند از خانه بیرونش کنند. البته پدر بزرگ پدری بصورت زبانی گفته که سهم نوه ها را از خانه خواهد داد اما این زن طفلک با شناختی که از خانواده همسرش دارد چشمش آب نمی خورد که ارثی به فرزندانش برسد. ارث که چه عرض کنم. فقط سقف بالای سرش را ازش نگیرند کلاهش را می اندازد هوا. شوهر مرحوم این خانم کار ثابت نداشت. نه سرمایه ای. نه حق بیمه ای. نه مالی. نه منالی. هر چی بود از حقوق و بیمه چندرغاز خودش بود و درآمد نصفه نیمه شوهر از کار فصلی. حالا که همان هم نیست. ماند خودش و حقوق چندرغاز و بیمه و دو تا بچه قد و نیم قد و یک آینده ی گل و بلبل. حجم عظیم فقدان همسر و به قول معروف "تکیه گاه" هم برای زنی از این طبقه اجتماعی که جای خود دارد.
این ضرب المثل که می گویند "هر چی سنگه مال پای لنگه" اینجا جلوی چشم من دارد راه می رود.
1 comment:
دراز گوش ما از کرگی دم نداشت؟؟؟؟؟
Post a Comment