از حدود 100 نفری که توی این چند روز پست قبل را خواندند 5 نفر جواب دادند! که نتیجه جوابهایشان را اگر در نظر بگیریم می فهمیم به زنی می شود احترام گذاشت که زلال و جاری و دور از دسترس باشد و غر نزند و تازیانه خورش هم ملس باشد!
خوب این تلفیق را به شوخی بگیرید. اما واقعا خیلی خوب است که آدم بداند در چه صورتی قابل احترام است. من فکر می کنم قبل از هر چیز می توان به شخصیت، رفتار، روش زندگی، روش تفکر، ارزش ها، و خلاصه به قول "میم" آدم حسابی بودنِ یک زن فکر کرد، اما یک چیز خیلی مهم و ظریف هم هست. خیلی ظریف. من گمان می کنم زنی که تمام آن خصوصیات را داشته باشد اما خودش به خودش احترام نگذارد، قابل احترام از جانب دیگران هم نیست. به همین سادگی. یادم هست چند سال پیش با یکی از دوستانم خانم ح رفتیم شمال. این خانم زن خوش مشرب و تحصیل کرده ایست با موقعیت اجتماعی نسبتن خوب. خوب ویلا خلوت نبود. خانم ح میزبان بود و خیلی طبیعی بود اگر بعضی عادتهایش را کنار بگذارد و به خاطر مهمانانش از آسایش خودش بگذرد. اما من صحنه ای دیدم که همیشه توی ذهنم خواهد ماند. صبح که ناخودآگاه وارد اتاق خوابش شدم دیدم تمام هیاهوی ویلا را کنار گذاشته، رو به پنجره و منظره ساحل ایستاده. ضبط صوت کوچک اتاقش را روشن کرده با یک آهنگ خیلی زیبای قدیمی. به دستانش کرم می مالد، با خودش آهنگ را زمزمه می کند، موهایش را شانه می کند، و آنقدر قدرت دارد که برای لحظاتی هم که شده خودش را از هیاهوی پشت اتاقش بیرون بکشد و با خودش مهربان باشد. با خودش باشد. با خودِ خودش. و به نظر من این خاصیت، دور از هر موقعیت و تفکر و روش زندگی، قابل احترام است.
3 comments:
پس شما مردان و مردمان را موش ازمایشگاهی فرض کرده اید!
اگر دستم بهت می رسید یه فس می کردمت که این شرو ورا یادت بره
و البته خیلیامون این روزا فرصت این که به خودمون فرصتی رو بدیم نداریم...
آقا یا خانم مستر بین میس ایز آن نون! من مردان و مردمان رو موش آزمایشگاهی فرض نکردم. شما اینطوری فکر کردین. و خواهش می کنم هر نظری دارین بدین اما با حرفای ناجور کاری به کار این کامنت دونی بینوا نداشته باشین لطفن.
Post a Comment