چشم به راهم. همه ی زندگی ام چشم به راه بوده ام. همه ی زندگیم چشم به راه خواهم ماند. ناتوانم از گفتن این که چقدر انتظار می کشم. نمی دانم چه کسی می تواند به این انتظار دراز پایان دهد. من که برای دستیابی به این پایان بی تابی نمی کنم. زمان حال واقعی است، واقعیتی لبریز از روزن، هم چون هوا. آنچه چشم به راهش هستم، به راستی وجود ندارد تا بتواند از روزنه ای در این زمان سر بیرون آورد.
کریستین بوبن
تصویری از من کنار رادیاتور
3 comments:
اَمَّن يُجيب . . . حال دلم اضطراري است
از دختري که "بد شده" ديگر فراري است
آن روزهاي دائمي اعتبار سوخت
اين روز ها خطوط دلم اعتباري است !
با صفر نهصد و سي و . . . يک بار هم شده
آنتن بده ، تماس دلم اضطراري است !
اين زنگ هاي نيمه شبي عاشقانه نيست
انگار ساعت ِ تو هميشه اداري است
با هر "الو بگو"ي تو من قطع مي شوم !
وقتي _الو بگو و نگو . . . اختياري است
وقتي که _ گوش مي کنم _ بعد يک سکوت
مثل سلام هاي شما چوبکاري است
حالا دلم . . . در اين شب بي مشترک ترين
مشغول زنگ وسوسه اي انتحاري است
پس لطف کن پيامک آخر اگر رسيد
پاسخ بده که قافيه ي اين بيت "آري" است
اَمَّن يُجيب گوشي مُضطر اِذا دعاه
اين بوق هاي آخر چشم انتظاري است . . .
سلام رهام عزیز. می بینی که من اسم تو رو یادم مونده. آره آهنگ زیبای تئودوراکیس رو یادمه و هیچوقت هم یادم نمیره. خودت خوبی؟ چه کارها کردی این هفت سال؟
اینا همه در کنار هم فوق العادس رهام جان. موفق باشی. منتظر کتابت هستیم :)
Post a Comment