آدم گاهی اوقات می ترکاند. دست خودش هم نیست. تمام کائنات دست به دست هم می دهند که یک روز فوق العاده داشته باشد. خبر های خوب بشنود. کارش خوب پیش برود. یک سوتی بسیار بزرگ از همکاری که می خواسته اشتباه خودش را گردن او بیاندازد بگیرد و خلاصه بترکاند. خودش هم می داند که این همیشه اتفاق نمی افتد. یعنی همیشه نمی شود که همه چیز خیلی خوب پیش برود. اما قدر همین یک روز را هم باید دانست. تا غروب که آرام آرام توی خیابانهای شهر راه بیافتد و قدم زنان به سوی خانه اش برود. خلاصه ترکانده. در آرامش و در نهایت سکوت یکی از روزهای آخر اسفندماه. و این خوب است. خیلی.
1 comment:
سلام جالب بود . خوشحال میشم یه سر به وبلاگ من هم بزنید.
Post a Comment