اگر در کهکشاني دور
دلي ، يک لحظه در صد سال
ياد من کند ، بي شک
دل من در تمام لحظه هاي عمر
به يادش ميتپد پر شور
من اينک ، در دل اين کهکشان نور
صفاي سينه ات را با کدامين عمر صد ساله
پاسخ ميتوانم داد؟
براي خودت که ميدوني کي هستي.ممنونم.
Dec 17, 2002
سپاس
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
12 comments:
داشتم در قسمت نظر خواهي روز يكشنبه ات يه چيزي را مي نوشتم بعد كه فرستادم پيغام جديدت را ديدم . اميدوارم اين برگشتنت نويدي بر روبه راه شدنت باشه
آهو جان يه چيزی ......... نوشته هاتو طوری ننويس که همه بتونن به خودشون بگيرن آخه بعضی ها که مثل من هستند فکر ميکنیم منظورت به ماها بود . اين که برای شوخی بود ، نوشته ی لطيفی بود ...آفرين
هر وقت اينجا ميام اصلا دلم نميخواد پيام بذارم . دليلشو اميدوارم بدونيد! اين رو اصلاح کنيد تعداد پيامهاتون مطمئنم چند برابر ميشه(!؟)
آشنا !تو که انگار با من از خودم آشنا تری!تو چرا؟تو چرا هيچ خبری از من نگرفتی؟من بايد ميون مرداب شبا جون بکنم. تو بری تو حوض نقره ای سحر شنا کنی؟
نگران نباشيد. دوست گرامی! منظور من اين موسيقی زيبا و دلنشين بود ! ترکيب آن با نوشته های زيبايتان لحظاتی مرا به فکر فرو ميبرد . معمولا دلم نمی آيد آنرا قطع کنم .ببخشيد!
حالا به خودمون بگيريم يا نه!؟ شاد باشی.
آراد عزيز، مگه قراره غير از اين باشه؟
نمي دونم چرا اين اداره ها رو تخته نمي كنن
بابا چقدر كامپيوتر بازي
بسه
وقت كردي يه سري به ما بزن
به به!آهو خانم...خورشيد رو ميبيني؟...شايدم دلت براي كوير تنگ بشه!...شعر هم كه ميگي!!راستي با اجازت يه لينك بهت دادم تو وبلاگم...فعلا....
هنوز زنده هستم.
خسته نباشی آهو خانوم. اميدوارم هميشه موفق باشی و (( عاشق )).
راستش ما جواب ايميلتو داديم..شايد تو راه مونده...اگه نرسيده يه جورايي آمار بده تا دوباره بفرستم...
فعلا...
Post a Comment