يه خورده اين روزا دل و دماغ نوشتن ندارم.نميدونم چمه؟پيش خودم ميگم اين وبلاگم درد دل مارو چاره نکرد.دلم ميخواست وسط يه جاده بودم.يا توي کوير.اونجا که شباش ستاره ها بهت خيلي نزديکن.دوست داشتم ميرفتم و ميرفتم.يه جا ساکن نميموندم.مثل خط چيناي وسط جاده...
من غمگين ميشم.پس هستم...
باز برميگردم.روبراه که شدم.
10 comments:
سلام. چه اسم چشم نوازی! چه موسیقی گوش نوازی!
جالبه ... اومدم عکس رو روی هارد ذخيره کنم ديدم اسمش اینه: don't quit
چقدر سخت ميگيری !؟ يکم آبجوش نبات بخوری مشکلت دلت حل ميشه ! اگه خواستی به بيمارستان هم بکشه که حتما به زبلاگ ما بيا D:
سلام...........منتظره نوشتهات هستم.......به من سر بزن....يا علی
سلام..من نميگم سخت نگير..اتفاقا احساست درسته..اونو جدي بگير و بهش فكر كن و دوستش داشته باش...هر كسي بايد خلوت تنهاييش رو جدي بگيره...ولي به بيرون اومدن از كوير هم فكر كن...تاريكي كوير هم به اندازه طلوع خورشيد زيباست و بجا...راحت باش و اگه كسي رو براي خودت داري احساست رو قشنگ براش بگو...به شرطي كه فقط گوش كنه... خداحافظ.
نمي دونم چي شده كه انگار همه اينجوري شديم؟ نكنه وبلاگ باعث انتقاله؟:) اولش كي اينجوري شده بوده؟:)
ما موجوداتی که انسان ناميده ميشويم همه يک مشکل بزرگ داريم اين مشکل اينه که با خودمون مشکل داريم . به خودمون ميگيم آخه چته؟ چرا آروم نمی گيری ؟ دنبال چی هستی؟گمشده؟عشق؟ نور؟ خدا؟ اين دل آروم بشو نيست . اگه آروم بگيره که ديگه دل نيست
سلام آهو. من هنوز منتظر متنتم.
موفق باشی.
سلام .
ممنون که به من سر زدی. دل همه ما مثله منحنی سينوسی ميمونه. ميره بالا، مياد پايين. فقط به زمان احتياج داری. چند روزی ننويس . عوضش برو به وبلاگها سر بزن، خلاصه آب و هوا عوض کن.اين دنيا همين جوريه.
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
خنده ای کردو حبابی بر لب دريا کشيد
موفق باشی
جدال با روزگار سخت است همه مون لحظاتي داريم كه توش مي مونيم ميان خنديدن و گريستن گير مي كنيم صداي شنديدن هيچ موسيقي دلنوازي ما را به شوريدگي وا نمي دارد اما همه ي اينا مثل رعد و برقي ست گذرا ، كه پشت همه ي اونها يه رنگين كمان زيبايي در انتظار مون است . اميد به رو به راه شدن رو از دست نده " زندگي را بي اميد، آهنگي نيست" .
Post a Comment