تماشاي تئاتر٬ يوسف و زليخا ٬ توی دنيايی از وهم و واقعيت... بازيگرا روی سن ميچرخن و از خودشون بيخود ميشن. توی دلم قيامته... من توی دنيای فرا واقعی خودم غوطه ميخورم.. همه ما بازيگريم.
از دست عزيزان چه بگويم گله ای نيست. گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نيست.
No comments:
Post a Comment