دروغ چرا؟ هنوز كه هنوزه گاهي اوقات توي درك معني واقعي عشق گير ميكنم.
گاهي مطمئن ميشم عشق همون عادته
گاهي مطمئن ميشم كه جمله " از دل برود هر آنكه از ديده برفت" درسته.
گاهي هم نه،
ميگم عشق واقعي اونه كه با گذر زمان و حتي فراق هم از ياد نره
بعد به اينم شك ميكنم
به ابراز عشق شك ميكنم
ديگه هيچي رو قبول ندارم
وسواس ميشم
ايده اليست ميشم
بعد ديگه قاطي ميكنم،
به احساسم در مورد كسي كه دوستش داشتم شك ميكنم
به احساس كسي كه دوستم داره هم...
تعريف شما از عشق چيه؟
من حالا ديگه اونو يه عادت ميدونم
من اشتباه ميكنم؟
يا عشق واقعا"فقط يه عادته؟...
No comments:
Post a Comment