تهران خوب !
دوستي دارم كه بعد از 20 سال تحصيل و كار و زندگي خارج از ايران حالا برگشته و تصميم دارد اينجا زندگي كند.خوب به نظر ما كمي عجيب می آيد.اما خودش معتقد است كه هر كار بايد مي كرده كرده و حالا تصمیم دارد بقيه زندگي اش در كشور خودش باشد.اين آدم با لذت به خيابانهاي تهران نگاه مي كند.چلوكباب را با دوغ و پياز مي خورد و تمام مدت راديو را روشن نگه مي دارد تا آهنگهاي سنتي ايراني گوش كند و اخبار ايران را دنبال كند.با لذت به درختهاي تهران نگاه مي كند و معتقد است تهران شهر پر درختيست.چيزي كه شايد ما به ندرت به آن فكر كرده ايم.توي گشت و گذار سطح شهر با تعجب به برج هاي شهر نگاه مي كند و معتقد است كساني كه در اين برج ها زندگي مي كنند و از هواي خوب مناطق شمال شهر استفاده مي كنند محال است بتوانند در خارج از كشور همچين زندگي داشته باشند.معتقد است آدم اگر پول كافي داشته باشد هيج كجاي دنيا بهتر از شهر خودش تهران براي زندگي نيست.از بودن در تهران لذت مي برد.ترافيك خيابانها كلافه اش نمي كند.معتقد است ديسكو هاي خارج از كشور قابل مقايسه با تختهاي فشم و هواي ييلاقي آنجا نيست ! و جوانان ايرانی كمي كم لطف هستند.وقتي نگهبان فلان رستوران مي گويد بدون چادر حق ورود ندارم در مقابل عصبانيت من مي خندد و مي گويد: خوب اين طبيعي است.در ژنو هم ورود به بعضي از رستورانها بدون كت و شلوار ممنوع است ! وقتي از افزايش قتل و بزهكاري در تهران برايش حرف مي زنم معتقد است براي شهر 10 ميلون نفري اين طبيعي است كه چند نفر هم بزنند همديگر را بكشند ! وقتي در ترافيك ميدان تجريش گير مي كند باز هم می گويد مردم تهران قوانين رانندگي را بيشتر از قبل رعايت مي كنند و براي اثبات حرفش به ماشينهاي روبرو اشاره مي كند كه از خط خود خارج نشده اند.از برخورد كماندو ها با موتور سوار هاي مركز شهر راضي است و بسيار خوشبين است كه مردم تهران با قوانين شهر نشيني بيشتر از سالهاي قبل آشنا شده اند. از اشغال پست هاي مديريتي توسط زنان صحبت مي كند كه نشانه بالا رفتن آگاهي زنان ايران نسبت به سالهاي گذشته و عاملي براي افتخار ايران است.. خلاصه اين دوست مثل ما بدبينانه به همه چيز شهر نگاه نمي كند و از پيشرفت هاي آن بسيار راضيست.البته ضعف ها را هم قبول مي كند ولي مثل ما ساكنان تهران مدام در حال نك و ناله نيست.من فكر مي كنم اين خصوصيت او به علت تازه وارد بودنش به تهران نيست.چون طي اين سالها مدام در حال آمد و شد به ايران بوده.اينها به علت تفاوت هاي فراواني است كه تهران طي سالهاي اخير كرده و ما شهروندان تهرانی از قبول آنها سر باز می زنيم تا کسی پيدا شود و عينکش را روی چشمانمان بگذارد !
او حتی بعد از ۲۰ سال زندگی در اروپا باز هم مثل کسانی كه بعد از يكي دو سال مهاجرت تهران را قبول ندارند فكر نمي كند. اين آدم تهران خودمان را به ژنو و پاريس ترجيح مي هد!
عجيب است ولی واقعی.
13 comments:
منم تقريبا همين ديد رو دارم.. يه کوچولو بد بينانه تر (-:
متن جالبی بود به قول خودتون عجيب ولی واقعی اما به دوست محترم تون توصيه ميکنم هيج آدمی زندگی تو ی يک محیط قانون مند و بطور نسبی مرفع را رها نمیکنه تا بیاد توی یک محیط پر از دروغ و حقه بازی و باند بازی و شارلتان گری روزگار سپری کنه تا کبابی میل کنه و دوغی بنوشه و اجازه بده به ریشش بخندن ..شاید ایشون روزگار سختی رو در بهشت اذهان ما سپری کرده که جهنم ما رو بهشت برین تصورمیکنه ...موید باشید
كسري جان مهم فقط كباب و دوغ خوردن نيست.حرف من يا حتي حرف اون اينه كه تهران نسبت به سالهاي گذشته تغييرات مثبتي توش ايجاد شده.اما چون ما هميشه ديديم به اونا توجه نمي كنيم.اما كسي كه بعد از سالها مياد متوجه مي شه.در ضمن چرا بايد به ريش آدمي كه به ميل خودش برگشته ايران خنديد؟!هيچكس منكر امكانات بهتر زندگي در خارج از كشور نيست اما بايد به اون روي سكه هم نگاه كنيم.خود منم گفتم كه برام عجيبه.اما نمي تونم هرگز تفكرات يه آدم ۴۰ ساله رو زير سوال ببرم و اونو به خاطر تصميمي كه گرفته سرزنش كنم فقط چون جونم به لبم رسيده از زندگي توي اين شرايط.يا فكر كنم هوس كباب خوردن به سرش زده كه اومده اينجا موندني بشه..
من معتقدم بايد بعد از چند سال زندگي دوباره در تهران باز هم نظر ايشون رو در مورد اينجا پرسيد.اونوقت شايد بعضي واقعيت هاي تلخ اون رو هم آزار بده.اما مثلا نكته اي كه بهش اشاره مي كردن آزادي بيشتر جوونها براي حضور توي اجتماعات يا جمع هاي مختلط هستش كه خوب هممون بهش واقفيم.زمان ما كدوم دختر پسري مي تونستن توي كافي شاپ بشينن يا توي رستورانها جشن هاي تولد مختلط بگيرن؟ اما احتمالا تو از اين عذابي كه ما كشيديم خبر نداري چون جزو نسل ما نيستي..
سلام . بستگی داره به اینکه يک پديده از چه زاويه ای نگاه کنی ؟ .. بحث نيمه پُر ليوانه يا نيمه خالی اون .. مثبت ببينی يا منفی .. آری می شه هميشه تو نيش تلخ عقرب هم نشانه های حيات رو ديد ! عجيبه ولی واقعی ! آره .. بستگی داره .. .. اونایی که تا این جور صحنه ها را نبینند ، قدری باورش براشون مشکله ؛ اما واقعیتیه برای خودش ! .. راستی ميلتون رو نمی بينين ؟
هاله خوبم شايد اگر مادر هم سالهاي زياد استراليا زندگي كنه دلش براي ايران تنگ بشه.حتما مي گي دليل نمي شه كه آدم با دلتنگي برگرده ايران.خوب بله.به شرطي كه چيز ديگه اي براي موندن وجود داشته باشه.مي تونيم فرض كنيم كه دوست من اون چيزي رو كه انگيزه اصلي براي موندن باشه اونجا پيدا نكرده.يا راضيش نكرده .مي فهمي كه منظورمو..بعدشم منم گفتم بهش اينجا خله زنك بازيه والله.اما وقتي انگيزه قوي تري براي برگشتن وجود داشته باشه چي؟..
آهو جان من به درختای تهران توجه کرده بودم.چون يه بار به دوستی می گفتم عشقِ ح برای من مث درختای تهران می مونه که توی هر کوچه ای و پس کوچه ای و خيابونی که سر بکشی هست.همون موقع ها هم بود که با يادآوری حرفم نگاه کرده بودم و ديده بودم خدای من چقدر تهران درخت داره!!!
سلام از وبلاگه من هم ديدن کنيد ممنون
سلام منهم می خواستم حرفهای تو را بزنم که خودت زده بدی (عصبانی!) واسه خودت پیام نذار بذار من بگم(بازم عصبانی) اما به اونم حق بده شاید: ماهیان ندیده غیر از آب ___ پرس پرسان زهم که آب کجاست ____ باشیم ها؟
ميدونی چی باعث تفاوت نگاهش شده؟... اينکه خسته نيست. مثل ما روحش آزرده نيست. دقت کردی آهو وقتی که ما عاشق ميشيم نم بارون که به موها و صورتمون ميزنه، حتی اگه پر باشه از دوده و کثافت هوا چه ذوقی ميکنيم؟... عشق خستگی و عيب جويی رو از ما دور کرده. روحمون رو تازه کرده. افسرده نيستيم. چيزی که باعث ميشه دوست تو اين جور با طراوت به همه چيز نگاه کنه ناشی از نگاه عاشقانه و سلامت روانيه که در مورد دوم صد در صد اطمينان بهت ميدم سوغات فرنگه... تو ايران هيچکدوم ما ديگه سلامت نيستيم. نگاه دوستت را دوست دارم.
ژنو را نديده ام اما بنده هم تهران خودمان را به پاريس ترجيح ميدهم (البته فاکتور از موزه هايش) اما بگويم که يه مدت که بماند نگاهش دوباره ايرانی ميشود. از اين دوست سال ديگر همين موقع بنويس...
مطمئن هستم پشيمان ميشود. دير و زود دارد ولی سوخت و سوز خير!
سلام . وبلاگ قشنگی داری.موفق باشی.
ادرست را روی صفحه ام لينک می کنم .به شرطی که شما هم ادرس مرا در صفحه خود لينک کنيد.ضمنا از وبلاگهای يکديگر بيشتر بازديد می کنيم.
قبوله..؟؟؟؟ ممنون ..تا فردا شب حداحافظ
Post a Comment