May 21, 2004

سايه ي حضور يك مرد ،


 


اگر خيلي پررنگ باشد، خفه مي شوم.


اگر خيلي كمرنگ باشد، رنجيده مي شوم.


اگر هم كه بيرنگ باشد، دلتنگ مي شوم ..


 


 

5 comments:

. said...

دخترک با ترديد به عروسکهای سايه دار پشت ويترين خيره شده بود . صاحب مغازه گفت : دخترم سايه اين عروسکها بدلیل نور پردازی بی رویه به آنهاست . دخترک لبخندی زد و عروسک دوست داشتنی خودش را که چندان هم زیبا نبود خرید و رفت .
                                     ( آشفتگی از تو دور )

كاوه said...

شانه به شانه اش بده .

يوسف said...

به من آموخت که « زنان بمثابه لباسی هستند برای شما و شما نيز همچون لباسی برای آنان .. » و .. سپس دانستم که لباسی که برای خودم برمی گزينم برازنده ام باشد . نه چنان گشاد که ملولم کند و نه چنان تنگ که به ستوهم آورد .. نه دراز باشد و نه کوتاه .. نه چرک تر از رنگم باشد ! و نه سرخ تر از شرمم .. در خستگی هايم سنگين و وبال نباشد و در راحتی هايم پر کاه .. به گاه خشم نه داغم کند بلکه خناکای روح بخشم باشد و به گاه کاهلی ها محرک و انگيزه ام ..

يوسف said...

آری « .. هن لباس لکم و انتم لباس لهن .. » . ببخشيد قريه خوبی ندارم . اميدوارم آيه را زائل نکرده باشم . ايميلتان را هم به باکس بردم ! . ببخشيد .

روبي said...

....مرسی از اين نوشتت

Free counter and web stats