از شب يلداي امسال فقط كار كردن تا ساعت شش بعد از ظهر برايمان ماند و شلوغي خيابانها و ياد علي كه پارسال شب يلدا ميان ما مي خنديد و نفس مي كشيد و راه مي رفت و امسال نيست .. و شاخه گل مريمي كه با دخترك كنار عكسش گذاشتيم و بغضي كه با آجيل و انار هندوانه هم فرو نرفت.
سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي
چه خيال ها گذركرد و گذر نكرد خوابی
No comments:
Post a Comment