امروز به من گفتی گرچه دوستم داری و کنارم هستی اما تصور زندگی کردن زير يک سقف برايت ممکن نيست .. وقت آمدن به خانه برای خودم يک دسته گل رز صورتی خريدم و به خانه آوردم ..
دلم برای انسانهای تنهايی که آنقدر تنها زندگی کرده اند که تصور هر چهارچوبی می ترساندشان می سوزد. دلم برای ما می سوزد.
.
.
6 comments:
گاهی دیر میشود برای با هم بودن، خیلی دیر میشود و خوب است که بتوانی برای خودت و برای تنهاییهات دسته گل صورتی بخری، آخر تنهایی هم بخشی از زندگیست و شاید بخش بزرگ زندگی!!!
Va be ghol e bahram baizaii dar majless e shabieh - part 20 ( daste - goli baraye hamishe)
didish niloufar?
شما خيلی کم می نويسيد و خيلی وقت ها دست خالی می رويم از اين جا. بنويسد لطفا
پرنده که پرهايش طعم لمس دست‌های آسمان را چشيد، کابوس هراس سايه‌روشن‌های ميله‌ی قفس می‌ترساندش. گاه فکر می‌کنم که تنهايی تنها چيزی است که از اين دنيا برای ما می‌ماند ...
سلام ، خارج از اين جهارچوبها لااقل می توان صادق بود و چو بيد بر سر ايمان خويش نلرزيد .
اين ( وقت آمدن به خانه برای خودم يک دسته گل رز صورتی خريدم ) اوج چرخش کار بود .پیپ قرمز
Post a Comment