Aug 12, 2006

آقای حاتمی کیا متاسفم!

 

برای منی که بارها و بارها با فیلم "از کرخه تا راین" زندگی کرده بودم فیلم "به نام پدر" هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداشت. پرستویی هم دیگر آن پرستویی "آژانس شیشه ای" نبود هرچند تلاش می کرد باشد. حتی لحن راحله راحله گفتن هایش که می خواست مثل فاطمه فاطمه های آن فیلم باشد هم آبکی ست. قهرمان بازیها و درد و دل کردن هایش با خدا هم دیگر آنی نیست که تن آدم را بلرزاند. و نلرزاند که هیچ، کمی هم دلخور کند آدم را از این که چرا سعی نمی کند در این فیلم حداقل کمی متفاوت باشد! همان رزمنده قدیمی و شهروند عاصی امروزی و همان حاجی نماهای ریاکار که دیگر به رودل انداخته اند تماشاچی های فیلم های ایرانی را از بس که پول مردم را خورده اند! داستان فیلم گرچه زیباست ( آنهم تا جایی که معدن دزدی و این حرفها قاطی ش نباشد) اما صحنه ها، حال و هواها، شعارها و دیالوگ ها، همه و همه آنقدر تکراری و همیشگی هستند که آدم گمان می کند با یک نسخه کپی روبروست. آنهم یک کپی بد.

نام فیلم هم به نام پدری ست که هیچوقت نبوده. و اصلا چرا نام این فیلم "به نام مادر" نیست نمی دانم؟! راحله .. که بیشترین بار زندگی روی دوش اوست و مهتاب نصیرپور نقشش را جدا از دیگران خیلی خوب بازی کرده مادری ست که بار نبودن پدر را در تمام مدت جنگ و پس از جنگ به دوش کشیده و می کشد. حالا شاید این هم یک جور تضاد باشد. و من در خیال خودم گمان می کنم که حتما یک جور تضاد است. وگرنه نمی توانم از حاتمی کیا انتظار داشته باشم که فیلم را به خاطر فداکاری های پدر آنهم فقط در زمان جنگ "به نام پدر" نام گذاری کرده باشد. آنهم پدری که حالا به خاطر تمام چیزهایی که روحش را آزار می دهد خانه را خالی کرده و بدنبال رویاهای نیمه تمامش می گردد. حبیبه هم همان نسل سومی هیشگی ست که قربانی می شود و در تمام فیلم با چشمان گریان از بخت بدش می نالد و جنگ را پشت سر هم محکوم می کند!

نه. هر چی فکر می کنم نمی توانم چیزی در فیلم پیدا کنم که کمی متفاوت باشد. کمی کمتر شعار بدهد و کمی کمتر این واقعیات بدیهی را به خوردم بدهد.

 

و اصلا دیگر چه امیدی ست به فیلم خوب دیدن وقتی حاتمی کیا هم تماشاچی را با غرغر از سینما بیرون می فرستد!؟

و چقدر جای تاسف است که " از کرخه تا به نام پدر" هیچ سفر دل انگیزی نیست.

3 comments:

حمید said...

بله همینطوره!

وقتی روبان قرمز رو دیدم دهنم از تعجب باز مونده بود.

باور نمی کردم این فیلم ایرانی باشه.

ولی به نام پدر با تبلیغ موبایل که 90 ارتباطات تو فیلم بود حداقل فرهنگ موبایل رو جا انداخت.

مرسی

میم said...

آیا معضل مینهای خنثی که حرف اساسی فیلم بود را تکراری دیدید؟ حاتمی کیا از یکی دیگر از پیامدهای جنگ بسیار خوب حرف به میان آورده.شاید شاهکار نبوداما باید خوشحال باشیم که یک از میان این همه کارگردان یک به این پیامد دردناک جنگ پرداخته.نه این که متاسف باشیم

میم said...

من از روبان قرمز خیلی لذت بردم واقعا عالی بود

Free counter and web stats