Dec 23, 2009

همه رفتند

همه رفتند


 


 


همه آنها که نمی دانستند دوستشان  دارم


همه آنها که نمی دانستند دوستم دارند


همه آنها که نمی دانستم دوستم دارند


همه آنها در ابر روزگار گم شدند


همه رفتند


 و من ماندم،


و دنیای خیالی دوست داشتن


 


و عشق،


باز


و باز


و باز


 


 


در جایی دیگر


در سنگری دیگر


در آبی ِ دیگر


در ساحلی دیگر


بالهایش را گسترد


 


و طوطیان عاشق پریدند


و شب با مهتاب رقصید


و خورشید جوانه زد


 


و کودک عاشق گریست


و باز


فرزندی دیگر


زاییده شد


عاشق و رنگین


 


همه رفتند


 


و من نمی دانستم


که هستند.


 


.


.



 


بخشی از شعر بلند دکتر عسگری خانقاه

3 comments:

غریبه said...

چه کوتاه است شب های وصال دلبران یارب!

خدا از عمر ما بر عمر این شب ها بیفزاید

حسین محمودزاده said...

سلام
این دوست داشتن ها رمز اصلی حیات است .
دانسته یا ندانسته
دوست داشته باشیم یا نه
دوست داشتهمیشویم و دوست داریم

پسر ادم said...

خوبه که تو هستی هنوز . همه خواهند رفت اما ....زان پیشتر که عالم فانی شود خراب/ ما را زجام باده گلگون خراب کن

Free counter and web stats