الهی بميرم براتون!خسته نميشين انقدر مياين اينجا و اراجيف منو می خونين؟چطوره يه چيزای بهتری بنويسم.باشه؟در مورد مقاله ای که ترجمه کردم می نويسم.عرضم به حضورتون که.. جان کندن خوبی بود.خوش گذشت.در مورد عمل تزريق لب بنويسم چطوره؟من اين کارو نکردم ها.يکی از خانمای محترم فاميل(که نمی گم چه نسبت نزديکی با من داره) اين کارو کرد.ماشالله حوصله..ماشالله روحيه..ماشالله دل خوش.حتما اگه لباش قلوه ای نمی شد دچار افسردگی می شد طفلک.از روابط مسخرم می نويسم.با اين نهار خوردم.با اون خريد رفتم.با فلانی مهمونی رفتيم.با اون يکی دعوا کردم.با اين يکی دوباره آشتی..همه چی خوبه.بر وفق مراده.اصلا بر خر مراد سوارم.از شغل مسخره ترم هم می نويسم.از همکارای خوشگل و بی ريختم.از کارای تکراری روزمره.از بوروکراسی آويزون به روابط شغلی که داره خفه م می کنه.از اينکه فکر می کنم فسيل می شم اگه يه تکونی به خودم ندم.از خاطراتم هم دوست دارم بنويسم. مثلا از خاطرات پشت سر.از نقشه های پيش رو. خاطرات رو بيشتر اونجا می نوشتم چون اينجا نوشته هام ناخالصی دارن.تقصير من نيست بخدا.آخه من اينجا اصلا ديگه فکر نمی کنم توی خونه خودمم.پاهامو دراز نمی کنم.دست تو بينيم نمی کنم.مودب و منظم هستم.دست از پا هم خطا نمی کنم.همه چی خارج از دنيای مجازی اين وبلاگ اتفاق می افته.من اينجوری ترجيح می دم.ديگه اينجا رو مثل قبل ترا دوست ندارم.اينجوری نوشتنم دوست ندارم.يه خورده اينجا.يه خورده اونجا.انگار دوتيکه م کردن.فعلا که دارم با جريان آب می رم.آخرشو نمی دونم.
اينم يه جمله شخصی:راستی از حالا به بعد من بايدچيکار کنم؟من ديگه بقيه اين بازی رو بلد نيستم.
راستی با توام..اين شکايتت پشتمو لرزوند.هيچ می دونی؟
اين روزا به وبلاگهای كانديدا برای مسابقه بهترين وبلاگ سر زدين؟خوب سر بزنين،بعضی ها که خوب حقشونه اونجا ثبت نام کنن.ولی بعضی ها...منم كه چون اصولا آدم خيلی فعالی در زمينه وبلاگ نويسی هستم و انتخابم بعنوان بهترين وبلاگ نويس نقشی بسيارحياتی در زندگيم ايفا می كنه اين بود كه زحمت شما رو كم كردم و ثبت نام نكردم.نه اصرار نكنين تو روخدا!
بعدشم من دلم برای نوشته های کرگدن تنگ شده.به کی بگم؟ ای کوروش بی معرفت.نمی گی مردم کجا برن قصه رتيل زرد بخونن؟..
وبلاگ آبنوس و وبلاگ خودم توی بلاگ اسپاتو هم نمی تونم ببينم.چرا؟
راستی اين روزا شديدا دچار مشکل «پسر خوشگل کم بيني» شدم.شماها سراغ ندارين؟می ترسم نسلشون منقرض بشه کم کم!
اين بود انشای من در مورد هنر نويسنده شدن.حالا بازم بياين اينجا!
اينم هی می خوام نگم نمی شه..ملالی نيست جز دوری شما..
ديگه هيچی.
15 comments:
اراجيف چيه خواهر ، زندگی ديگه :) از اون حرفاس ها :)
قربون آهو خانوم گل با همه معرفتش...
عجب!دلمان تنگ شده بود خانم!
سلام نيلوفر خانوم
من احمد هستم. شناختی؟؟
سلام آهو خانم من زن آبي هستم شناختي ؟
ببخشيد جوابتون رو که پرسيده بوديد چرا آّهو اومده اون پايين رو تو قسمت نظر خواهيهای وبلاگ خودم دادم . موفق باشيد .
فکر نکنم اگه کسی خسته بشه از خوندن وبلاگی بازم بهش سر بزنه ... بعدشم اگه اين کار رو کرد که ديگه مسئولش شما نيستيد که می گيد الهی بميرم !!! شما بنويس هر کی خوشش اومد مي خونه ، خوششم نيومد که مهم نيست !!
آره حق با خودته .. اين اون حرفای هميشگي نيست .. لينکاتم لينک نبود !! اين برای موقع هاييه که آدم ممکنه خسته باشه و .. خوب کمی هم شيرين بزنه .. مزه اش به همينه .. با اين تفاوت که خيلی از ماها اونها رو پنهان می کنيم .. شايد اسمش ادب باشه .. شايد هم ترس .. و شايد هم ..
آهو ی عزیز ، یه کم به خودت اجازه ی پرواز بده و اینقدر بال و پر خودت رو نبند
در مورد «پسر خوشگل کم بيني» هم این یه بیماری نیست قربونت برم ، حقیقته !! ... البته من دچار پسر آدم کم بینی شدم
هی هی هی هی!!! اصلا مگه پسر هم پيدا ميشه؟ يکی ميگفت اگه مرد ديدی بکش روت!!! ببخشيد که بی تربيتی شد. آخه از متن اصلی اوردمش!!! خلاصه که گشتم نبود. نگرد نيست. هر چی بود رو از ما بهترون بردن. يه فکر ديگه بکن. مثلا برو کلاس يوگا!!! منکه اينکارو کردم. ميگن دوش آب سرد هم جواب ميده. فقط يه کاری بکن تا کارت به بيمارستان نرسيده!!!
سلام.وب زيبايی که اينهمه مياند.
خسته نباشيد
سلام . . .
خوشين ؟ ؟ سلامتين ؟ ؟
منم دقيقا به همين دليل ثبت نام نکردم ! ! ! ولی عوضش پولش رو خرج کردم و يه دستی به سر و گوش وبلاگ کشيدم . . .يه سری بهم بزنين.
فعلا.
سلام از قرار معلوم وب فعالی دارين و من ای طور وب ها رو خيلی دوست دارم ...فکر کنم خواننده اينجا بشم ...موفق باشيد ...
سلام
آی گفتی.من هم چشمام گشنه شدن!نميدونم آقايون چرا تو سنين بالاتر تارک دنيا ميشن و ديگه به ريخت و قيافه شون نميرسن.همه درب و داغون. همه افسرده و خسته.همه بی پول!!!
Post a Comment