Jan 2, 2005

زندگی شايد دمی ست که بازوانی را در آغوشم می فشارم.


 


 


 

10 comments:

hamoon said...

درنگ چرا؟

سهیل said...

شايد هم نه !

000 said...

خيلی وقت نديدم چيزی جدی باشه !

terme said...

شايد

Diba said...

بی شک!

امير عطا صهبايي said...

سعدي هم ميگه : گر به همه عمر خويش با تو برآرم دمي ..... حاصل عمر ان دم است باقي ايام رفت . سلام دوست عزيز . من براي چند روزي اومدم . فعلا ميرم قبليها رو بخونم و برگردم .

mahi dar khak said...

taghleedee as frough :
zendegi shayad
ahovani bashand
ke kharaman kharaman
tora be maslakh gah
mikeshannad"

یوسف said...

آری .. و شايد دم هايی ديگر ..

davood said...

سلام آهو من مدتی نبودم که بهت سر بزنم حالاهم که اومدم اين متنی که با حالاتم اصلاْ‌جور نيست چه بازويی چه کشکی راستی نمردم و يه بار ديگه به روزش کردم

alireza said...

سالروز رهايی زنان ايرانی از بند کفن سياه مبارک باد

Free counter and web stats