Oct 7, 2002

سلام (ياد كتاب سيمين بهبهاني افتادم /به كي سلام كنم!)حالا...بگذريم .آره ميدونين چيه آخه من دلم به چي خوش باشه؟تو يه كتابي خوندم اگر به زندگي عشق بورزيد،زندگي نيز اين عشق را به شما باز ميگرداند!حالا راست يا دروغش ديگه پاي خود نويسنده .همين اراجيفو به خوردمون ميدن كه دست از هر كاري برميداريم ديگه .مثلا من چقد دلم ميخواست الان شورش ميكردم .نترسين بابا من سياسي نيستم!منظورم اينه كه به رييسم ميگفتم مرده شور خودتو با كارتو ببره! بعد ميرفتم تو خيابون و هر كي نگام ميكرد واسش شكلك درمياوردم.ديگه مجبور نبودم به روي آدمايي كه ميخوام سر به تنشون نباشه زوركي لبخند بزنم.خونه وخونواده ومسيوليت هاي سنگين
.و آزاردهنده رو رها ميكردم .ساكمو برميداشتم و ميرفتم يه جاي دور.مثلا قله سبلان

1 comment:

آراد said...

تنهايي؟؟

Free counter and web stats