Jul 6, 2003

.
شيشه عطر هاي خالي،عطر هاي يادگاري،يادگار روزهايي خاص، يادگار ايامي خاص، يادگار اشخاصي خاص.تكه كاغذ هاي كوچك با پيغامهاي كوتاه،پيغام هاي روي آينه، روي ميز، روي يخچال، توي اتاق خواب، روي تخت:
تولدت مبارك
دوستت د ارم
اي خدا اين وصل را هجران مكن
...
....
جعبه هاي هديه هاي آشتي، هديه هاي طلب بخشش، هديه هاي گدايي عشق، نوشته هاي روي جعبه ها:
آفاق را گرديده ام، مهر بتان را ديده ام، اما تو چيز ديگري
...
....
يادگار هاي گذشته هاي خيلي دور، يادگار هاي گذشته هاي دور، يادگار هاي گذشته هاي نزديك.
آخرين نگاه.آخرين مرور، آخرين لمس، آخرين بوسه...و پرتاب به طرف سطل آشغال...
پرتاب شيشه هاي عطر، پرتاب جعبه هاي هديه، پرتاب گذشته، پرتاب عشق ،پرتاب بغض، گريه ، خنده، غم،شادي، پرتاب دل...

يادگاريها زنجير اسارتند. من يادگار ها رو دوست دارم اما اون حس كندن و رها شدن و وانهادن رو بيشتر.
من غم نگاه كردن به يادگار هارو دوست ندارم.
ديگه نمي خوام براي فردا و فردا ها بهانه اي براي گريه باقي بگذارم.
ديگه بسه. همه اشكها براي اين يادگار ها ريخته شدن.
شايد فردا هم يادگار هاي امروز رو راهي سطل آشغال كنم.

بايد فكري به حال اين تكه كاغذ هاي كوچك بكنم.
همون تكه كاغذ هاي روي ميز، روي يخچال، روي آينه..
بايد فكري بكنم....



No comments:

Free counter and web stats