Dec 26, 2004

من به يك چشمه می انديشم


به وهمی در خاك ..


فروغ


 

8 comments:

hamoon said...

من٬ خود وهم ام...

b said...

سلام
دلم م يخواست فرصت داشتم و بيشتر حرف ميزدم شايد روز ي آمدم .اتفاقی آشنا شدم . شکسته بودم و هيچ فرصتی برای گريستن نبود .چقدر خسته بودم و دلگير.............. تا بعد .ب . ب

سهیل said...

چشمها خيره به چشمه ... تن به خاک تکيه زده ... به تو مي انديشم ...

بزرگ said...

بعد ها نام مرا باران و باد نرم مي شويند از رخسار سنگ  ..................... گور من تنها همي ماند به راه ، فارغ از انديشه هاي نام و ننگ  ( فروغ )

lale said...

تو اين شوره زار  راهی هست به غير از انديشيدن ؟

مهتاب said...

هيچ صيادی ... در جوی حقيری که به گودالی می ريزد .... مرواريدی صيد نخواهد کرد...

amir masoud said...

salam

نيلوفر said...

وای فروغ!

Free counter and web stats