Aug 31, 2006

با دخترک می روم چند روزی سفر. بلکه کمی از خستگی تن و روحم را جا بگذارم و برگردم.

.



11 comments:

من said...

کار خوبی می کنی.منم رفتم جا گذاشتم.الان خيلی سبکم

داوود said...

با ما بيا

با ما بيا

در دريای غم

آسوده و تنها بيا

در خورشيد عشق

غرق بايد شدن

يک رنگ

با دريا بايد بودن

رنج را همسايه کن

عشق را سرمايه کن

وندر اين شط بلا

رقصان و شادانه باش

دل بايد که جانانه شود

تا ميهمان اين سامانه شود

رنگ را بيرنگی کن و

عقل را بيگانه کن

درکوی ما مستانه آی

مست و خراب

زين راه بيراهه آی

با ما بيا

با ما بيا

رقصان و پای کوبان

شاهانه آی

مستانه آی.

---------------

به من سر بزن

پدر said...

سلام. سفر خوبی داشته باشين

امير said...

شناختن هر انسان تولد یک زندگی جدیداست

نرجس said...

خوش بگذره...

رويا said...

سلام آهو جان .کاش هميشه يک سفر ،مرحم دل خسته بود.دخترک را ببوس.

ياس said...

http://www.persianpetition.com/sign.aspx?id=68641c1a-bc7a-4d69-b1de-4b1d313d5555

ياس said...

اعتراض به حراج وبلاگ ها. امضا کنيد. و در وبلاگ خود بگذاريد.

امير حسين said...

من هميشه از نوشته های شما لذت می برم

آهو said...

سلام امیر حسین عزیز. از برنامه های رنگارنگ سفر چه خبر؟!

مارمولک said...

به رفیق قدیمیت سر نمی زنی؟

Free counter and web stats