Nov 18, 2006

نامه ای برای دخترک


امروز شنیدم که پدرت مدتهاست از ایران رفته و این یعنی حالا حالا ها و شاید هرگز هم برنخواهد گشت. هیچ احساسی نبود از شنیدنش. من و او سالهاست که جداییم. جسما" و روحا". اما دلم برای تو سوخت گرچه تا قبل از این رفتن هم مدتها بود که او از زندگی ما رفته بود و گرچه این پدر، نبودنش بهتر از بودنش است و گرچه تو واقعیت را می دانی و پذیرفته ای و مگر چاره ی دیگری هم داری؟ .. و گرچه .. و گرچه .. اما باز دلم برایت سوخت. چون این طبیعی ترین حقی بود که فقط مال تو بود.

و مگر نه این است که من کنارت هستم تا هم پدر باشم و هم مادر. تا بار دو نفر را به دوش بکشم. اما باید بدانی که من فقط می توانم مادرت باشم. تو یکی لااقل این از خود گذشتگی را از من نخواه. تو یکی بگذار کمی خودخواه باشم. تو یکی بگذار روی دیگر سکه را هم نشانت بدهم حالا که کم کم داری بزرگ می شوی. باید بدانی که ما هیچوقت فرار نکردیم. ماندیم. من از آدم هایی که فرار می کنند خوشم نمی آید. من هم ماندم. ماندنم از ترس نبود. گرچه جایی هم نداشتم فرار کنم اما ماندنم از ترس هم نبود. ماندم چون باید می ماندم. باید می ماندم و زندگی ریخت و پاشیده مان را جمع می کردم.

پدرت خیلی دوستت داشت. ولی هیچ وقت نتوانست به تو بگوید به گمانم. چون راهش را بلد نبود. حالا هم باید بدانی که من هیچ وقت نمی توانم جای او باشم. جای خالی او شاید همیشه خالی بماند. اما تمام عشقم را در جایگاه خودم برایت خرج می کنم. من، پدر بزرگ، مادربزرگ و تمام کسانی که دوستت دارند و بزرگ شدنت را زندگی می کنند. و این کم چیزی نیست. و من دارم به تو یاد می دهم که زندگی خودم هم هست. تا وقتی خودت هم بزرگ شدی به خودت احترام بگذاری و بدانی که زندگی خودت هم هست و باید قبل از هر چیزی زندگی ِ خودت را تجربه کنی. 

وقتی از تو دورم دلم برایت خیلی تنگ می شود. اما اینها همه تمرینی است برای روزهایی که شاید از هم دور بمانیم. آخر در دوری ست که بیشتر به هم نزدیکیم. می دانی؟ همیشه آرزو می کنم آنقدر عشق در قلبت ذخیره کنی که دور از من هم بدانی که چقدر دوستت دارم. وقتی بزرگ شدی. وقتی دور ماندیم از هم.


می داني، پدرت هيچ وقت قلک عشقش را با تو شريک نشد. ولی ما، در اين روزهای کودکيت، تمام تلاشمان را می کنيم تا قلک عشقی را که با هم شريک شده ايم پر کنيم.

 آنقدر پر که دیگر هیچوقت خالی نشود.

 

 



 


1 comment:

زن زمانه said...

اون بدون نام پاييني من بودم. يادم رفت اسمم رو بنويسم عزيزم. ببخش

Free counter and web stats