Jun 12, 2007

حالم دوباره خوب شده. به خاطر مهربانی های توست. می دانم
از بستنی چوبی جادویی که دهن آدم با خوردنش جیلیز ویلیز صدا می کند تا بچه خرگوش کله پای روی تخت که معلوم نیست قابلیت های یک خرگوش بالغ را دارد یا نه تا قیمه پلو و موس شکلاتی و چای سبز و کتاب مدیریت استراژیک اطلاعات که قرار شد بخوانیش و من از تو یاد بگیرم و سوسیی آلمانی تا ممد آقا و آقا رضا و وایتکس و سفید کننده تا پیس پیس های مداوم ایرویک که هنوز هم آدم جا می خورد از شنیدن صدای گاه و بیگاهش تا سفید آب و کیسه تا ساندویچ استیک و هات داگ دست پیچ تا سرکه بالزامیک و قرص ماهی تا بیدار شدن صبح زود در آن هوای ملس بهاری و رفتن تا فرودگاه و تا فکر کردن به زندگی .. همه و همه را می گذارم روی طاقچه ی دلم. همه را اینجا می نویسم تا فراموششان نکنم. تا فراموششان نکنیم. تا یادمان نرود لحظه هایمان را زندگی کنیم. تا فرصت هایمان را از دست ندهیم

No comments:

Free counter and web stats