Mar 14, 2011

حرف آخر

نوشتن هم دیگر به کار نمی آید، وقتی رفتن را انتخاب کرده ام.
.
.
.

7 comments:

Anonymous said...

چرا رفتن ؟می دونی چند ساله آهو رو می خونم؟

Anonymous said...

نیلوفر چی شده؛کم رنک شدی

Anonymous said...

ahoye aziz,
nemidunam chi shode,
dust nadaram beshnavam kasi ro az dast dadi, ghose am gerefte, talkhe ,
bash, baraye in chand khat neveshte ke aramesh mide,

page12 said...

ولی من دوست دارم بنویسید و بخوونم ...

ماهگونMahgoon said...

سالها چه پرشتاب ميگذره...
نه ساله...و تو مستمر مينوشتي تا الان...
توي اين سالها من سه تا وبلاگ عوض كردم با سه نام و سه شناسنامه...
ميدوني چرا؟
چون طاقت نداشتم خودمو سانسور كنم...
اما طاقت تو زياد بود...
امروز رفتم توي ايميل شناسنامه‌ي اولم...ميخواستم ببينم آيا شماره‌ي پسوند nfr در ايميل ياهو شبيه همين اسم وبلاگته يا نه اونم عوض شده...هر كار كردم پسوردم يادم نيومد...مدتهاست من اون شخصيتمو تنها گذاشتم...همينو بگم خوب طاقت آوردي تا حالا...ضمنا من اين كاري رو كه تو باكارت كردي دو سه بار انجام دادم...اما ته ته‌ش به اين رسيدم كه تنها يه چيز ميتونه اين خلاء و دوگانگي با محيط رو تا اندازه‌اي جبران كنه بپوشونه و يا پر كنه...چون نه توميتوني كاملا با اون كنار بياي..و نه اون ميتونه به رنگ تو در بياد... راههاي آدمهاي همراه از رئيس بگير تا رفيق و ... بايد به يه نقطه ختم بشه...وگرنه آدم هزار تيكه ميشه...

Niloufar said...

تو کی هستی ماهگون ؟ .. یه نشون از خودت به من می دادی کاش

ماهگونMahgoon said...

خب خدا رو شكر هنوز هستي!
اگه مي‌تونستم با نشوني قديم مي‌نوشتم.
چه فرقي مي‌كنه من كي باشم؟
گذشته مثل الان نيست...اين مهمه.

Free counter and web stats