Apr 4, 2004

دشنه ات را از پهلويم بيرون بكش


بگذار زنده باشم


عطر تنت را از پوستم بكن


بگذار زندگي كنم


بگذار با زني تازه آشنا شوم


كه نامت را از خاطرم پاك كند


و گيسوانت را كه بدور گردنم پيچان ...  پاره


راههاي بي تو را بروم


صندلي هاي بي تو را بنشينم


قهوه خانه هايي كه تو را بياد ندارند


آنجا كه تو در حافظه اش نيستي


بگذار ...


بياد بياورم


زندگي كنم


نزارقباني

16 comments:

چرتينكوف said...

گر در يمني چو با مني ، پيش مني... ور پيش مني چو بي مني در يمني...
يادت نميكنم به همه عمر زانكه ياد، آنكس كند كه دلبرش از ياد ميرود!!!

AYATESHEYTANI said...

متن زيبايی بود :)) ممنون بابت حسن انتخابت:)) فدات بای عزيز

بزرگ said...

سلام .... سال توپي رو واست آرزومندم .

. said...

سلام ودستانت پرسبزينه :
گل خانم ميدانستم که بايد آن سيب را گاز بزنم وزدم ،وحالا ميتوانم سوال کنم که چه چيزی را از خودت به عاريت گذاشتی با انتخاب اين متن ؟؟؟؟؟

ali said...

اين توی لعنتی هميشه آدمو از خود بودن باز می داره و نمی زاره همونی باشيم که هستيم. هميشه بخاطر يه تو زندگی می کنيم...

آهو said...

من بايد شما رو چي صدا كنم؟آقاي نقطه؟! ..مي شه بگين چي بايد از خودم به عاريت بذارم؟مي شه بگين حرفاتون چي مي خوان بگن...؟

حرف مفت کش ترین آدم تئاتر said...

سلام ، کافه تريا با لغت نامه ۲ به روز شد ، منتظرتون هستم ، يا حق ...

papillon said...

سلام خيلی زيبا می نويسی لذت بردم سری به ما بزنی خوشحال ميشم

hamid said...

سلام...قشنگ بودش...پيشه ما بيا ...مر سي...موفق باشي

اهورا said...

سلام - ياد سفر کرده ای انداختيم که عاشق این شعر بود - ممنون از انتخاب - عزت زياد.

امير عطا صهبايي said...

سلام . كاش بتوني زندگي كني . اين ارزويي از ته قلبه براي يك دوست ارزشمند و قوي . من بعد از سالها دربدري و اسارت زير زنجير هاي عرف و عادت ، بالاخره دارم زندگي ميكنم . نميدوني چه لذتي داره . احساس ميكني خودتي . نه خود سانسوري نه انجام كارهايي كه منافع ايجاد ميكنه . مثل يك انسان آزاد آزاد آزاد . برات آرزوي موفقيت و زندگي ميكنم .

davood said...

سلام جناب نقطه! تو هم بد تر ازمن داغونی انگار نیلو دلم می خواد سر بذارم به بیابون  کلی بامطلبت حال کردم برعکس اراجیف دیگر وبلاکها

azim said...

خوشحال می شم اگه اسم این شعری که از نزار قبانی نوشتید را برایم بفرستید من هم مجموعه بزرگی را از ترجمه اشعار نزار دارم که می تونید هر کدام را که بخواهید داشته باشید

azim said...

البته همراه با اسم مترجم .چون انصافا قشنگ ترجمه کرده

نيما said...

کاش ميشد آنچه را که دوست نداری فراموش کنی !
سرت سبز و دلت خوش باد جاويد.

پدرام دانش said...

سلامی دیگر ... فکر کنم به راحتی می شه جای مرد و زن را در اين قطعه عوض کرد ... فقط کافيه بنويسيم : بگذار با مردی تازه آشنا شوم که نامت را ... الی آخر ؟؟!!

Free counter and web stats