May 5, 2007

ما انسانها تا آن اندازه منطقی هستیم که احساسمان اجازه دهد.

5 comments:

وفا said...

آيا در مورد خودت نيز صدق می کنه دوست من؟

رضا آراد said...

مدتهاست که تو دیگر آهوی قبلی نیستی، خیلی تغییر کردی.

آهو said...

آقای رضا آراد. ممکنه بگيد آهوی قبلی چطور بوده که حالا نيست؟ و این آهو چطوریه که آهوی قبلی نبوده! واقعا دوست دارم بدونم.

آهو said...

آقای وفا فکر می کنم بله. گرچه سعی می کنم بيشتر موارد منطقی تصميم بگيرم. اما از غلبه ی احساس در بعضی از تصميمات نمی تونم چشم پوشی کنم. فکر کنم مورد دوم شامل همون لحظاتی می شه که احساسم نه به جای منطق‌ بلکه با تاثير گذاری بر منطق عمل کرده.

وفا said...

با تشکر از پاسختان بايستی بگم گه مسئله منطقی فکر کردن يا نکردن يک امر واضح کاملا نسبی است که ما آدما هميشه در نوسان ميان احساس و منطق ( بصورت پاندولی) در تلاتميم.

مثال : يادداشت بالايی در مورد مانتو ( آن زن در دنيا اش فکر ميکند که پوشيدگی يعنی مسونيت و دوری از گناه! من و تو امه  هيچ ارتباطی ميان اين و آن فاعل و مفعول نمی بینیم. و حتی ان را ابلهانه می پنداریم.ادامه صحبت اگه مایلی بصورت e-mail .

Free counter and web stats