Mar 14, 2004

عجيب دلم گرفته اين روزها.تنهايي رو فقط توي شلوغي مي شه حس كرد.و تو ؛ وقتی توی هياهوی اين روزهای آخر سال مدام با ذهنم بازی می کنی چقدر حقيقی می شی.


 


بارانِ هر روز خيس مان مي كرد


بر باراني هامان سبزه مي روييد


اما اين روز ها     


سبزه نيست


باران        


بر تنهاييم مي بارد.


 

12 comments:

k1 said...

امان از اين روزهاي بارونی که هميشه بد جوری دفتر زندگی و خاطرات آدم رو شخم ميزنه ........  امان!

روزبه said...

و شايد سال بعد از تن تنهای من هم هيچ نباشد اما اين بارانی لعنتی هميشه هست...روزبه

ali said...

۱)مثل دندونهای سياه پوستا که خيلی سفيد نشون می ده است اين تنهايی تويی شلوغی....۲)مستندات احساست غلطه کار برا يه اداره است. ولی نتيجه تقريبا درسته...۳) بيت اولش با اين مصرع شروع می شه دانی که چيست دولت ديدار يار ديدن....دو راهی خيلی بده اگه اين فرصتو از دست بدی شايد ديگه بهش نرسی...من نمی گم. پير مرد رند می گه!

ali said...

راستی ؛ پس اون پيغام...؛ نفهميدم يعنی چی

پدر said...

سلام.
سايه تون سنگين شده يا ما کم سعادت شديم ؟‌(-:

davood said...

   نامه ای از چارلی چاپلين به دخترش!


تو مرا نمی شناسی ژرالدين . در آن شبهای دور٬ بس قصه ها با تو گفتم ٬ اما قصه خود را هرگز نگفتم . اين داستانی شنيدنی است‌:

داستان آن دلقک گرسنه ای که در پست ترين محلات لندن آواز



می خواند و می رقصيد و صدقه جمع می کرد .اين داستان من



است . من طعم گرسنگی را چشيده ام . من درد بی خانمانی را



چشيده ام . و از اينها بيشتر ٬ من رنج آن دلقک دوره گرد را که



اقيانوسی از غرور در دلش موج می زند ٬ اما سکه صدقه رهگذر



خودخواهی آن را می خشکاند ٬ احساس کرده ام.

با اينهمه من زنده ام و از زندگان پيش از آنکه بميرند نبايد حرفی زد . داستان من به کار تو نمی آيد ٬ از تو حرف بزنيم . به دنبال تو نام من است: چاپلين . با همين نام چهل سال بيشتر مردم روی زمين را خنداندم و بيشتر از آنچه آنان خنديدند ٬ خود گريستم .

ژرالدين در دنيايی که تو زندگی می کنی ٬ تنها رقص و موسيقی نيست .
اما این حقیقت را با تو می گویم دخترم : مردمان بر روی زمین استوار٬ بیشتر از بند بازان بر روی ریسمان نا استوار ٬ سقوط می کنند .

lale said...

آهو جان اول سلام - دوم ماچ و بوسه - سوم دلم می خواست تو هم بودی !- چهارم دختر جان - خانم گلم -بی خيال بارون و تصوير دروغین شو ! می فهمی که چی می گم ؟

ماهزاده said...

سلام.

شب نوشت said...

عجيب حسيه ! ! !
دقيقا مثل امشب من وسط اون همه آدم تو رستوران ! ! !‌
کاش يکی بود  که ميشد باهاش حرف زد . . .

رضا said...

.... سرسبزترين بهار تقديم تو باد ... آوای خوش هزار تقديم تو باد .. // ... گويند که لحظه ای است روييدن عشق .. آن لحظه هزار بار تقديم تو باد .. عیدتان مبارک خاطرتان گل باران....

a said...

چگونه باران بر تنهاييت باريد که خود نمی دانستی آنرا
سيل کرده ای ؟ عطش مرطوب شدن در فضای باز کودکی و تو که سيل را خوانده بودی به هنگام حس بزرگ شدن از ديدن اولين نشانه های قاعدگی ..و حالا برای اشکهايی که باران ميشوند بر تنت وتنهاييت چتری از تجربه همراه داری ...
                                ( شاد باشيد )

آهو said...

برايa :دوست ناديده و ناشناسم ممنون از توجهت و از ريزبيني خوش آيندت.كاش نشوني از خودت ميذاشتي.

Free counter and web stats