Aug 10, 2004

بخنديد. طولانی و بلند. آنقدر طولانی و بلند که اشک از چشمانتان سرازير شود.


 

10 comments:

سپینود said...

خنده‌ات را.(دي‌شب بود يا پری‌شب٬چه فرقی می‌کند٬ خواب‌آت را ديدم٬ خواب دخترک را هم... احوالات خوب؟ خوش؟

shahram said...

می بينم که خيلی اوضاع بر وفق مراده!!!!!!!!

يوسف said...

نسخه شفابخشيه .. ممنون .

Babaee said...

Khanoum gol vali delam dard gereft ... B

چرتينكوف said...

مثل ديوانه ها ديگر؟ مثل ديوانه ها منظورت نيست؟

بارون 60 said...

سلام آهو جان. گاهی وقتها آنقدر دلتنگ می شوم که لبخند می زنم و با روی گشاده به استقبال اين همه دلتنگی بر می خيزم. گاهی وقتها می خندم به عبور روزهايی که می روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند ببينند بدونشان چه کرده ای؟ اما گاهی وقتها چشماهايم را می بندم و سعی می کنم بخندم بلند بلند بلند....... نمی شود چرا؟؟؟ چرا فراموش کرده‌ام بلند بلند بخندم؟؟ تو نمی دانی آهو؟؟  خنده ام را گم کرده‌ام آّهو!!!! نکند سهم مرا هم تو می خندی؟؟؟؟

بارون 60 said...

وای آهو دوباره خواندم ............ نوشتی بخندید نه بخندیم.... تو چرا نمی خندی؟؟؟؟ نمی خواهی که به مشکلاتت بخندیم؟؟؟؟

زن آبی said...

این روزها با لب خندان می گریم تا مردم خیال کنند دارم اشک شوق می ریزم ...

شت نوشت said...

بعد کلی وقت باز برگشتم
چشم . . .
شما هم همينطور
راستی اين سيستم  امنيتی خفن چيه ؟ ؟ ؟‌

آهو said...

شب نوشت جان سيستم امنيتی چيه ؟؟

Free counter and web stats